آزادی
سلام
امروز مقاله ای رو براتون انتخاب کردم که به صورت خلاصه به مسئله حجاب و آزادی می پردازه
دراین مقاله ما بیشتر به این نکته توجه می کنیم که آزادی چه طور معنی می شود که مخالف حجاب درمی آید
آزادى به معنى رها بودن از هر قید و بند و عدم پایبندى به هیچ قاعده و قانون و ضابطه اى نیست. ممکن است در بینش غربى و غربگرایانه چنین مفهومى از آزادى ارائه شود، اما در بینش الهى اینگونه «آزادى» عین «اسارت» است. اسارت در بند هوا و هوسها و شهوات حیوانى، گرفتارى و محبوس ماندن در زندان نفس اماره و وسوسه گر است . آدمى که تنها براى خوردن و خواب و شهوت خلق نشده تا آزادى او را در رابطه با این گونه امور تفسیر و توجیه کنیم، بلکه براى هدف و مقصدى بس عظیمتر از اینها که همان «رسیدن به کمال مطلوب» است، پا به عرصه وجود نهاده است. در بینش اسلامى، آزادى در رابطه با «قرب حق» که همان کمال حقیقى آدمى است، معنا و مفهوم مىیابد و آزادى حقیقى به معناى رها بودن از هر قید و بندى است که مانع پرواز آدمى در فضاى لایتناهى قرب حق است. حجاب از جمله آن قیود است.
در اندیشه اسلامى، آزادى از هوا و هوسها و نفسپرورى براى رسیدن به رضوان خداست؛ ولى در نگرش غربى ، آزادى از همه قیود و تعهدات، براى اشباع خواسته هاى نفسانى و شهوات است.
گفته اند ، حجاب موجب سلب آزادى که یک حق طبیعى بشر است، می گردد. «نوعى توهین به حیثیت انسانى زن به شمار میرود... مجبور ساختن زن به این که حجاب داشته باشد، بی اعتنایى به حق آزادى او واهانت و حیثیت انسانى اوست و به عبارت دیگر، ظلم فاحش است به زن، عزت و کرامت انسانى و حق آزادى زن؛
آیا واقعا حجاب مانع آزادى زنان است؟ آیا حجاب، آزادى زنان را محدود می سازد؟ «آنچه باعث این تصورات شده، تفسیر غلط آزادى و کلمه حجاب است. باید دید که منظور از آزادى براى آنها چیست و معناى کلمه حجاب از دیدگاه اسلام چه می باشد تا بتوان درباره ممانعت حجاب و آزادى زن بحث کرد.
تفسیر غلط از آزادى باعث چنین تصوراتى شده است. امروز از سوى محافل غربى و غربگرا، اینگونه به مردم القا شود که آزادى به معناى ارضاى تمایلات، یا عدم التزام به قیود اخلاقى و اجتماعى است و آزادى زن در بینش و نگرش آنان، یعنى این که به هر شکل بتوان لباس پوشید، یا با هرکس بتوان رابطه برقرار کرد، تا مناسبات خانوادگى و اجتماعى را به هر صورت که مورد علاقه است، ترتیب داد. ولى باید گفت که آزادى را نمىتوان به صورت «ارضاء تمایلات» تعبیر نمود، زیرا همه تمایلات انسان، اساسى و ضرورى نیستند. تمایلات انسانى نیز در حد اعتدال قابل ارضا هستند. ارضاى تمایلات نه موجب سعادت فرد است و نه خوشبختى انسان را در حیات جمعى تأمین مىکند. آرى اگر ما آزادى را عبارت از ارضاء تمایلات بدانیم، در این صورت باید قبول کنیم، حجاب با آزادى به این معنا ناسازگار است، ولى این معنا از آزادى نه با شأن انسان سازگار است و نه قابل تحقق مىباشد. و چنان که پیشتر گفته شد، مفهوم صحیح آزادى در ارتباط با «قرب حق» معنا مىشود. چه آزادى را، صرفا به معناى پیروى از عقل بدانیم و چه آن را در رابطه با تقوا، مورد توجه قرار دهیم. در هر دو صورت، حجاب نه تنها آزادى زن را محدود نمىسازد بلکه براى زن شرایطى فراهم مىکند که مورد تأیید عقل و با تقوا سازگارتر است.
در این قسمت به معناى کلمه حجاب مىپردازیم . این کلمه موجب انحراف اذهان عده زیادى از افراد گشته است؛ معناى لغوى حجاب که در عصر ما این کلمه براى پوشش زن معروف شده، چیست؟
«کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهومش پوشش مىدهد که پرده، وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش ، حجاب نامیده مىشود که از طریق پشت پرده صورت گیرد. در قرآن کریم، در داستان سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف مىکند: «حتى توارت بالحجاب» یعنى تا آن وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است. در قدیم، مخصوصا در اصطلاح فقها، کلمه «ستر» که به معناى پوشش است، به کار رفته است. فقها، چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند. بهتراین بود که این کلمه عوض نمی شد و همیشه همان کلمه «پوشش» به کار برده می شد. و همین امر موجب می شود که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخى از کشورهاى قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزى وجود داشته است، ولى در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد. آیات مربوط همین معنى را ذکر میکند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است.»
«فرق است بین زندانى کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به این که وقتى می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود، پوشیده باشد. در اسلام، محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است؛ بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد، باید کیفیت خاصى در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعى او که خداوند برایش خلق کرده است، محسوب مىشود. اگر رعایت پارهاى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصى را اتخاذ کنند و طورى راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند، چنین مطلبى «زندانى کردن» یا «بردگى» نمی توان نامید، و آن را منافى حیثیت انسانى اصل «آزادى» فرد نمی توان دانست. و نیز حجاب برخى دشواری ها را به دنبال دارد که اگر اصل آن براى سلامت و رشد انسانى مفید انگاشته شود، باید آن را متحمل شد.»
که البته در این صورت نیز باحجاب در فعالیتها و رفت و آمدهاى خود، آزادترند، زیرا مردان بولهوس، اطمینان دارند که اینها، طعمه و ملعبه نمىشوند. و بنابراین، کمتر مزاحمتى براى آنها ایجاد مىکنند، اما زنان بىحجاب، آزادى کمترى دارند. زیرا در معرض دید هستند و چشمهاى هرزه را به سوى فرد مىکشانند و هوسها را تحریک مىکنند و در نتیجه، مورد طمع گرگان شهوت مىشوند. زنان باحجاب، مظهر عفاف شناخته شدهاند و لذا در خانه و خارج خانه، مزاحمتى ندارند و آزادند، دنبال کارها ومسئولیتهاى خویش هستند.
قرآن مجید مىفرماید:
«یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً»
«اى پیغمبر (گرامى) با زنان و دختران و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر بپوشانند که این کار براى این که آنها(به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت(هوسرانان) آزار نکشند بسیار بهتر و خدا (در حق خلق) آمرزنده و مهربان است.»
گفتهاند سبب نزول آیه فوق این بوده است : زنها به مسجد مىرفتند و پشت سر پیامبر نماز مىخوانند. شبها که از نماز مغرب و عشاء باز مى گشتند، جوانها سر راه آنها مىنشستند و مزاحم آنها مىشدند. از این رو، آیه فوق نازل گردید.
عوامل رویکرد نسل جوان به بد پوششی
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
یکی از کارهای ما همواره علاوه بر تعریف و تمجید و یا بدگویی نسبت به یک چیز باید تحلیل باشه
خوب در این مطلب سعی بیشتر بر تحلیله
۱-وجود زمینه طبیعی میل به خودنمایى
تحقیقات نشان داده است که زنان اُنسپذیرتر و دارای حس ارتباطی قویتری هستند. اگر دغدغهی اصلی مردان تسخیر طبیعت است، دغدغهی زنانه تسخیر انسانها و نفوذ در دیگران، به ویژه مردها است. تمایل به زینتآرایى، اهتمام به جلب توجه مرد و نفوذ در قلب وی در متون اسلامی به صراحت بیان شده است. این غریزه آنگاه که در خدمت مصالح خانواده و تقویت رابطهی زناشویی قرار گیرد کارآیی ویژهای برای زن میسازد و آنگاه که در روابط اجتماعى و بدون مدیریت صحیح بروز نماید مشکلات زیادی میآفریند.
از نگاه اسلام برای هدایت این غریزه و کنترل آن تدابیری اندیشیده شده است که بخشی از اقدامات تکوینی و بخشی تشریعی است. دست خلقت حیای بیشتری به زن ارزانی کرده است و نظام تربیتی اسلام با توصیه به کمکردن زمینههای اختلاط و رعایت حریم میان زن و مرد، ترغیب زن به خودآرایی در برابر همسرو تجویز خودآرایی در برابر همجنس سعی کرده است تا این حد طبیعی را زمینهای برای نشاط فردی و خانوادگی قرار دهد. به نظر میرسد ارضا نشدن این نیاز طبیعى، به شکل مشروع، میتواند زمینه را برای بروز آن به اشکال دیگر فراهم آورد. از آنجا که میل به خودنمایی زنانه ضرورتاً منشأ جنسی ندارد نمیتوان بر بدپوشی زنان به طور حتم مارک انحراف جنسی زد.
2- تمایلات جنسى
نمی توان انکار کرد که برخی از مظاهر بد پوشی بی تأثیر از سلائق جنسی نیست. از این رو چنین هرزه پوشی هایی به همراه خود پیام دارد و در صدد حلب توجه جنس مخالف است. بالا رفتن سن ازدواج دختران و نگرانی آنان از آینده، همراه با ضعف زمینه های اخلاقى، سبب شده است که گروهی از دختران در صدد یافتن رفیق جنسی به بد پوشی روی آوردند و گروهی دیگر نیز از این روش برای جلب توجه پسران و زمینه سازی ازدواج بهره می گیرند تا بتوانند خود را در میان گزینه های متعدد پیش روی پسران، متفاوت جلوه دهند. می توان تظاهرات جنسی را در زنان شوهر داری که از رضایت جنسی برخوردار نیستند نیز مشاهده نمود.
3ـضعف خانواده در هدایت و نظارت
خانوادهی امروز را دو مسئلهی مهم رنج میدهد. اول آن که احساس میکند چون گذشته اقتدار و ابتکار عمل را در دست ندارد و گویا توسط دشمنان بیرونی خود محدود و ناتوان میشود. از این رو زمانی که پدران ومادران متدین و دلسوز برنامههایی را برای اصلاح فرزندان در نظر دارند، اغلب احساس میکنند که نه طایفه به حمایت آنان برمیخیزد، نه رسانهها موقعیت والدین را در خانه، به عنوان کانون اقتدار، مسئولیت و هماهنگى، تثبیت میکنند، نه مدرسه به کمک آنان میشتابد و نه حتی سیاستها و برنامههای دولتی به آنان میدان میدهند. از این رو رفته رفته احساس مسئولیت والدین نسبت به آتیهی فرزندان کمرنگ میشود و به این نتیجه میرسند که نباید در شئونات فرزند دخالت کنند.
از سوی دیگر، صرف نظر از مشکل فوق، خانواده با ضعفهایی مواجه است که توانمندیاش را در کنترل و اصلاح اخلاقی و رفتاری همسران و فرزندان با چالش مواجه میسازد. امروزه خانواده چون گذشته مصرف کنندهی آموزههای تربیتی دینی نیست و مرجع پاسخگویی به نیازهای علمی خانواده نهادهایی هستند که نه تنها از آموزههای وحیانی ارتزاق نمیکنند که بر مبانی الحادی بنا شدهاند. هماکنون خانواده نسبت به حضور و موقعیت رسانههایی در جمع خود رضایت میدهد که از مهمترین عوامل تحریک جنسی و بدآموزیهای اخلاقیاند. روابط جنسی همسران نیز در بسیاری موارد به رفع نیازهای طبیعی آنان نمیانجامد و این خود سبب بروز هرچه بیشتر رفتارهای نابهنجار در محیط اجتماعى میشود. غیرتورزی که در گذشته میتوانست سد دفاعی محکمی در برابر تعرضات بیرونی و سهلانگاریهای درونی باشد، به شدت رنگ باخته و جای خود را به تسامح و تساهل داده است. مهارت آموزیهای مناسب به منظور جامعهپذیری فرزندان انجام نمیشود وحساسیت والدین نسبت به انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل آینده چون گذشته نیست. در اینجا نیز رسانهها موضوع شکاف میان نسلی را به گونهای مطرح کردهاند که پدران و مادران را نسبت به عدم دخالت در شئونات فرزندان، به این بهانه که آنان برای زمانی دیگر ساخته شدهاند، متقاعد سازند.
4ـ خلأ در ناحیه آرمانها
چنان که ذکر شد جذابیت حجاب بیش از آن که ناشی از برنامههای فرهنگی و تبلیغی در دفاع عقلانی و جهتدهی حساسیتهای عمومی به سمت حجاب باشد، ناشی از موفقیت رهبران مذهبی در آرمانسازی برای نسل جوان بود که در ارائه تصویری متعالی از نظام اسلامی متجلی میشد. با گذشت زمان واقعیتهای اجتماعى از جمله تبعیض، فقر، سیاستهای اقتصادى، دستهبندیهای سیاسى، جنگ و مشکلاتی دیگر به نارضایتی گروهی از مردم انجامید و در ذهنیت آنان مقبولیت حکومت خدشه دار گردید. از این رو طبیعی است بخشی از اقشاری که تحت فشارعصبی و روانیاند و نقش حکومت را در ایجاد مشکلات پررنگ میبینند و از سوی دیگر حجاب را، نه براساس باور قوى، که بر اثر احساسات آرمان گرایانه یا تبلیغات دولتی پذیرفته بودند، از حجاب گریزان میشوند. توانمندی یک نظام در آن است که بتواند پیوسته آرمانهای متعالی و حرکت آفرین را برای عموم جامعه و جوانان ترسیم و حساسیتهای اجتماعى مدیریت کند وگرنه باید شاهد آرمانهای منحط، تغییر گروههای مرجع و تغییر نگرشها، ارزشها و رفتار عمومی باشد.
5ـ ناآشنایی با حدود شرعی و فلسفهی حجاب
در نگاه اول به نظر میرسد بسیاری از جوانان بدپوش با حدود شرعی پوشش و یا عقلانیت حاکم بر آن آشنایی چندانی ندارند و گاه پوشش خود را مصداق پوشش شرعی میدانند. به همین دلیل در مقاطع مختلف نهادها و افراد متدین کوشیدهاند تا با اهدای جزوههای راهنما به جوانان و تألیف کتاب به بررسی ابعاد موضوع بپردازند. با این وجود میتوان اذعان نمود که کارهای انجام شده درخور نیاز مخاطبان در گروههای سنی و فرهنگی مختلف نیست و بسیاری از نوشتجات گردآوری مجدد نکاتی است که در کتابهای گذشتگان با روشی عالمانهتر بیان شده بود. در عین حال به نظر میرسد گاه این عامل بیش از حد بزرگ نمایی شده و به عنوان مهمترین عامل بدپوشی مطرح شده است؛ حال آن که بسیاری از جوانان را زمینههای احساسی و عاطفی به بدپوشی کشانده است نه جهل به حکم حجاب یا جهل به آثار اجتماعى و خانوادگی بدپوشی.
6ـ روش های غلط در دفاع از حجاب
روشهایی که به نام دین در دفاع از حجاب به اجرا درآمده، گاه خود از عوامل گریز از حجاب بوده است. به کارگیری روشهای خشن و غیرمشروع و بدون نظارت و هدایت حکومت به ویژه در اوایل انقلاب توسط گروهی از متدینان، فقدان سیاستهای ثابت و روشن، تأثیرپذیری برنامهها و سیاستها از وضعیت سیاسی به ویژه در زمان نزدیکی به انتخابات و نیاز به آراء عمومی و ناهماهنگی مسئولان مربوطه، در تجرّی جوانان موثر بود. چنان که وضع قوانینی که به ویژه نوجوانان را بیش از آنچه منظور شارع بود، در تنگنا قرار میداد در تنفر از حجاب تأثیر داشت. به عنوان مثال لزوم رعایت حجاب درمدارس دخترانهای که محل تردد نامحرم نیست، به ویژه در زمین ورزشی که بدن گرمتر و در حال حرکت بیشتری است، میتواند نارضایتی از حجاب بیانجامد.
از سوی دیگر میتوان ناهماهنگی در برنامهریزىها و سیاستها را که از یک سو بر رعایت حجاب پای میفشارد و از سوی دیگر زمینههای شوق به کشف حجاب را دامن میزند مورد اشاره قرار داد. در دههی اخیر هم بر سیاست رعایت حجاب در میادین ورزشی بانوان پای فشاری میشود و هم بر حضور بانوان در عرصههای بینالمللى. گرچه کوشیدهایم تا وانمود کنیم که هیچ منافاتی میان این دو سیاست نیست وبانوان ما در عرصههای بینالمللی با حفظ حجاب برای ایران افتخار میآفرینند اما تجربهی شخصی دختران ورزشکار در بسیاری رشتهها، از جمله قایقرانى، کاراته و ورزشهای رزمی و حتی والیبال و بسکتبال، آنان را به اینجا رسانده است که رعایت حجاب از عوامل ناکامی در میادین ورزشی است. اگر شعارزدگی و فقدان مطالعات کارشناسانه در حوزههای تصمیمگیری نبود پیشبینی این قبیل تعارضات که بالاخره اقتضائات خود را بر مسئولان تحمیل مینماید، چندان غیرقابل پیشبینی نبود.
7ـ مقابله سیاسى با نظام اسلامى
گرچه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامى، نظام استکباری بیش از هر چیز به توطئههای سیاسی و نظامی علیه انقلاب میاندیشید اما به زودی به این باور رسید که، به جای استفاده از روشهای براندازنده و پیگیری ایدهی تغییر رژیم، باید استحالهی فرهنگی را به منظور اصلاح و تغییر رویهی نظام برگزید. ازاین رو مخالفان سیاسی دیروز که در دو طیف عمدهی سلطنت طلب و چپ طبقهبندی میشدند به فعالیتهای فرهنگی روی آوردند. فعالیت برخی از این گروهها در خارج از کشور به سال 1365 و حتی قبل از آن میرسد. با ورود به عصر سازندگی و ایجاد بستر مناسبی که از رهگذر برنامههای توسعه فراهم شده بود گروههای دیگری در داخل و خارج در حوزهی زنان شکل گرفتندو به هم پیوند خوردند و در عصر اصلاحات مرکز ثقل فعالیت این گروهها به داخل کشور منتقل شد. در دههی اخیر NGOهایی شکل گرفتهاند که فعالیت اصلی آنان، به اعتراف خود آنها، عقب بردن مرزهای رفتاری و اعتقادی جوانان و زنان، به ویژه در مراکز دانشگاهى، است و دهها سایت فارسی زبان با هدف تابوشکنی در حوزهی اخلاق به ویژه روابط زن و مرد فعالیت میکنند.
8ـ تکنولوژیهای جدید رسانهاى
اگر مقایسهای میان تمایل به بدپوشی و ورود تکنولوژیهای جدید رسانهای ـ ویدئو، ماهواره و اینترنت ـ به درون خانوادهها داشته باشیم، به نتایج مفیدی دست خواهیم یافت. استفاده از ویدئو از ابتدای دههی 60 رواج یافت، ماهواره از اوایل دههی هفتاد به خانوادهها وارد شد و اینترنت از اواخر دههی هفتاد. به ویژه تأثیرات ماهواره و اینترنت را بر اخلاق عمومی نسل جوان و افزایش تحریکپذیری جنسی آنان نمیتوان در نظر دور داشت.
9ـ تأثیرات ساختارى
شاید بتوان مشکلات ساختاری را مهمترین علل ابتذال در پوشش و حتی ریشه بسیاری از موارد پیش گفته دانست. به بیان ساده ساختارهای اقتصادى، اجتماعى و فرهنگی ارزشها و اقتضائاتی میآفرینند که تضاد ارزشی را در جامعه دامن میزند و در تعارض ارزشهایی چون قناعت و تجملگرایی، خویشتندارى و خودنمایى، دیگرگرایی و فردگرایى، اقتضائات ساختاری بر ارزشهای انقلابی چیره میشوند.
توضیح آن که ساختارهای اقتصادی میتواند ثروت را به محور عزتمندی تبدیل و حرص را توسعه بخشد . چنان که ساختارهای اجتماعى میتواند احراز مناصب قدرت را به یک ارزش تبدیل نماید و حس رقابت را حول محور منصبگرایی سازمان دهد و ساختارهای فرهنگی میتواند توجه به «دنیا» و «خود» را تقویت و نسبیتگرایی اخلاقی و فردگرایی را جایگزین حس دیگرگرایی، توجه به همبستگی اجتماعى و ارزشهای اخلاقی ثابت نماید. از پیامدهای ارزشمندی ثروت و قدرت، تقویت احساس بیعدالتی بود که آثار خود را در امور مختلفی از جمله فاصله گرفتن از گروههای مرجع (روحانیت) که با حکومت پیوند خورده بودند، بر جای میگذارد. چنان که پیامد سیاستهای دولتی که در کنار حمایت اقتصادی از اقشار مختلف، به انتظارات آنان بیش از میزان حمایتها دامن میزد، افزایش احساس فقر و تقویت حرص بود. توسعهی لهو و لعب در میان اقشار مختلف نیز، هم ناشی از تأثیراتی بود که زمینههای فرهنگی بر جای میگذاشت و هم خود تاثیراتی را در حوزهی اخلاق و فرهنگ عمومی بر جای میگذاشت.
تغییر ارزشها سبب شد که گروههایی که تا دیروز در عِداد عزتمندان شمرده میشدند، احساس حقارت کنند. به جرأت میتوان گفت که احساس حقارت مهمترین دلیل دختران در بدپوشی است و آنان با انتخاب نوع پوشش در پی یافتن جایگاه مناسب خود هستند. از این رو تا زمانی که تغییرات ارزشی در جامعه مدیریت نشود و ساختارهای غلط اقتضائات خود را تحمیل کنند، نمیتوان درمان کلی برای معضلاتی چون حجاب جست.
استعمار وحجاب1
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
آیا می دانید مبارزه با حجاب از کی به صورت کاملا نظام یافته به اجرا درآمد ؟
استكبار جهانی برای دستیابی به ذخایر انسانی و اقتصادی كشورهای اسلامی، سد استواری را در مقابل خود احساس نمود كه ریشه در هویت دینی، ارزشهای معنوی و بنیانهای عقیدتی مسلمانان این نواحی داشت و برای جدا كردن مردم از چنین عامل عزت و اقتدار مذهبی، تصمیم گرفت فرهنگ و سنن مسلمین را مورد تهاجم و یورش تخریبی خود قرار داده تا سلطه سیاسی ـ اقتصادی خود را بر ملل مسلمان تأمین كند. به سستی كشانیدن اصالتهای دینی، ترویج فرهنگ غرب و مسخ هویت اعتقادی، از ابزارهای این حركت تخریبی بود. عالیترین مظاهر و ارزشهای كشور مسلمان را مورد تعدی قرار دادن به اسم تمدن و تجدد و نیز سایه شوم بیگانگی فرهنگی را تیرهتر ساختن و صدای منحوس بیگانگی را قویتر نمودن بدون مقاصد سیاسی صورت نگرفته است. واقعه اسفبار و مخرّب كشف حجاب كه توسط استعمارگران انگلیسی برنامه ریزی شده بود، نتیجه تجربیات و سلطه سالهای متمادی این غارتگران غربی در سرزمینهای اسلامی به شمار میرود زیرا یكی از موانع محكم در مقابل نیات پلید آنان، هویت مذهبی بود و حجاب از نشانه های ارزشمند آن محسوب میگردید. این پوشش شرعی و مظهر پاكی با معنای ژرف خود، مانعی در مقابل دیدگان طمعكاران و گمراهان به وجود میآورد و همچون زره محكمی از عفت زن دفاع میكرد و عصیانی علیه شرك و كفر به شمار میآمد. آنان مشاهده كردند این دژ استوار و نفوذناپذیر در مقابل وزش توفانهای تیره و آلوده و اسارتزای غرب، در زنان مسلمان مصونیت ایجاد كرده و تا زمانی كه بانوان در سنگر حجاب و چادر هستند چنگال كركسهای استعمار بدانها نخواهد رسید و بر این اساس شیاطین و عوامل آن در صدد انهدام این دژ استوار افتاده و تخریب آن را با تبلیغات وسیع و همه جانبه جزء برنامه های اساسی خود قرار داده تا زن مسلمان را از سنگر حافظ ارزشها به دام اسارت استكبار غوطهور نمایند.
به همین جهت مبارزه با حجاب زنان به طور همزمان در سه كشور تركیه، افغانستان و ایران به مرحله اجرا در میآید. اماناللّه خان، بانی نظام سلطنتی در افغانستان، همچون آتاتورك و رضاخان از سوی استعمار بریتانیا مأمور اسلامزدایی در افغانستان بود. وی در فاصله سالهای 1305 و 1306ه .ش سفری زنجیرهای به كشورهای سوئیس، آلمان، بلژیك، انگلیس، هلند، تركیه، هندوستان و مصر نمود و به شدت شیفته مظاهر تمدن غرب گشت و روابط صمیمانهای با رضاخان برقرار ساخت و در شانزدهم خرداد سال 1307ه .ش به ایران آمد و پس از ده روز به كشورش مراجعت نمود. برای اصلاحاتی كه وی بویژه در برداشتن حجاب زنان، منع تعدد زوجات، تحصیل دختران به روش اروپاییان، تغییر لباس مردان و زنان و اموری مانند آنها میخواست انجام دهد در افغانستان به هیچ روی زمینهای فراهم نبود و چون عناد خاصی با روحانیان مسلمان داشت و بیحجابی را در كشور مسلمان افغانستان ترویج نمود و فساد غرب را به این سرزمین باز گرداند،
با مخالفتهای عمومی مواجه شد و در آذرماه سال 1307 در سراسر افغانستان علیه وی شورش و طغیان آغاز گردید، و از این سال به تدریج قبایل مختلف افغانی علیه او به قیام برخواسته و در سال بعد در پی جنبش عمومی سرنگون گردید و تاجیكها در افغانستان قدرت را به دست گرفتند.بدین گونه مردم این سامان به رهبری و تشویق علمای اسلامی وی را از قدرت بركنار نمودند، او مخفیانه به قندهار رفت و از آنجا به هندوستان و سپس به ایتالیا گریخت.
تاریخچه پوشش
آغاز و پیدایش حجاب و پوشش مربوط میشود به دوران زندگانی حضرت آدم و حوا علیهم السلام. هنگامی که آن دو بزرگوار مرتکب آن خطا شدند و از درختی که خداوند میوهاش را ممنوع نموده بود چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان آشکار شد و بر آن شدند تا از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند .
« فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّة » اعراف
در تفسیر آیه فوق آمده است که آدم و حوا علیهم السلام ، قبل از ارتکاب این خلاف ، برهنه نبودند بلکه پوششی داشتند که در قرآن ، نامی از چگونگی این پوشش برده نشده ، اما هر چه بوده نشانهای بر شخصیت آدم و حوا و احترام آنها محسوب میشده که با نافرمانی ، از اندامشان فرو ریخته است .
به این ترتیب خوردن از میوه ممنوعه توسط آدم و حوا علیهم السلام صرف نظر از فلسفه و حکمت آن در نظام آفرینش ، نخستین تحولی که در آنها بوجود آورد، این بود که آنها را در حریم «ستر» و عفاف با حقیقت برهنگی روبرو کرد و بلافاصله با برگ درختان بهشت خود را پوشاندند .
این واقعیت تاریخی به سادگی نشان میدهد که حجاب و پوشش بعنوان یکی از مظاهر حیا و عفت ، امری فطری و طبیعی بوده و برای تامین سلامت روح و روان فرد و جامعه از کمال اهمیت برخوردار است . اطلاع تاریخى ما آنگاه كامل است كه بتوانیم درباره ی همه ی مللى كه قبل از اسلام بوده اند اظهار نظر كنیم. قدر مسلّم این است كه قبل از اسلام در میان بعضى ملل حجاب وجود داشته است
حجاب در یونان :
مترقی ترین وباشکوه ترین ملت های پیشین تاریخ از لحاظ ترقیات علمی و اجتماعی ملت یونان است.در ابتدای عصر ترقی این ملت ، زن از نظر اخلاق و حقوق قانونی و رفتار اجتماعی در اوج بدبختی و تیره روزی به سر می برد. زیرا برای این موجود ارزشمند ، در اجتماع متمدن یونان هیچ گونه مقام آبرومندی وجود نداشت و بهترین شاهد این مطلب این است که داستان های یونانی از یک زن خیالی به نام (پاندورا) ساخته می شد. این بانوی خیالی در نظر یونانیان سرچشمه ی همه ی دردها و مصیبت های انسانیت به شمار می آمد. همان گونه که داستان های ملت یهود پیکره حوا را ، سرچشمه همه ی دردهای بی درمان و اندوه های جانگذار بشریت معرفی می کرد. زن در این تمدن نه احترامی داشت و نه مقام آبرومندی و در این جامعه از چهار طرف هدف تیر ذلت و حقارت قرار می گرفت . بعد از مدتی و براثر تابش علم و دانش و از برکت پرتو تمدن ، ارج و عظمت زن اندکی اوج گرفت و از آن تنگنا دوزخی و رکود نکبت بار سابق ، دگرگون گردید. کم کم حال زن رو به بهبودی نهاد و ارجی پیدا نمود. این جا بود که زن یونانی از حالت رکود برهوتی خود درآمد و رئیس خانه شد، و وظایفش فقط در میان مرزخانه و کاشانه محدود گردید.و پاکدامنی ،از گرانبهاترین سرمایه زن به حساب آمد.خانه های اشرافی از دو قسمت ساخته می شد. بیرونی و اندرونی،یکی حرمسرا و دیگری ویژه پذیرایی عمومی بود.زن هرگز در شب نشینی ها شرکت نمی کرد. و در اماکن عمومی پدیدار نمی گردید.ازدواج و شوهرداری برای زن یکی از آثار نجابت و شرف بشمار می آمد .
حجاب در روم :
در ابتدای مجد و عظمت روم ،حجاب نزد رومیان مانند یونانیان معمول نبود،اما باز هم زنان و جوانان را به طور عموم به قیدهای سنگین نظام خانوادگی مجبور می کردند.زیرا پاکدامنی در نظر این ملت،خیلی مورد احترام بود. بخصوص درباره زن؛ و میزان شخصیت و جوانمردی را پایه پرهیزگاری می سنجیدند .
تاریخچه حجاب در دین یهود :
دین یهود با قدمت 3300 ساله از قدیمی ترین ادیان صاحب شریعت محسوب میشود. در تعالیم یهود، اعم از كتاب آسمانی و سنت و سیره پیامبران و بزرگان بنی اسرائیل، علاوه بر اشاره به رعایت عفاف و پاكدامنی و تاكید بر حجاب زنان، همواره قوانینی برای حفظ عفت عمومی وجود داشته است و اگرچه در اثر پراكندگی قوم یهود، تفاوت هایی در كیفیت رعایت آن مشاهده میشود، اما به هر حال می توان از متون مقدس این آئین، قاعده اصلی و روش كلی را بدست آورد .
در تورات بر اهمیت رعایت عفت دختران چنین آمده :
« دختر خود را بی عصمت مساز و او را به فاحشگی وا مدار. مبادا زمین مرتكب زنا شود و زمین پر از فجور گردد » (تورات، سفر لاویان:19/30 ) .
علاوه بر این عباراتی در تورات و نیز كتب انبیا وجود دارد كه رواج استفاده از حجاب سر و اندام و حتی صورت با روبند یا برقع را در قوم حضرت ابراهیم (ع) و نیز بنی اسرائیل نشان میدهد؛ چنان كه در نقل ماجرای ازدواج اسحاق(پسر ابراهیم (ع) یا رفقه یا به زبان لاتین ربكا) در سفر پیدایش آمده است : « رفقه چشمان خود را بلند كرد و اسحاق را دید و از شتر فرود آمد، زیرا كه از خادم پرسید، این مرد كیست كه در صحرا به استقبال ما میآید و خادم گفت آقای من است. پس برقع خود را گرفته خود را پوشانید ».(تورات، سفر پیدایش: 24/65-64 )
ویل دورانت مى نویسد: اگر زنى به نقض قانون یهود مى پرداخت چنانكه مثلاً بى آنكه چیزى بر سر داشت به میان مردم مى رفت و یا با هر سنخى از مردان درد دل مى كرد یا صدایش آنقدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم مى نمود همسایگانش مى توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد .
حجاب در ایران :
درایران پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ی ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر چون براى كاركردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادى خود را حفظ كردند ولى در مورد زنان دیگر گوشه نشینى زمان حیض كه برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگى اجتماعى شان را فرا گرفت، و این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود. زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند . زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردى را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقش هایى كه از ایران باستان بر جاى مانده هیچ صورت زن دیده نمى شود و نامى از ایشان به نظر نمى رسد .
چنانكه ملاحظه مى فرمایید حجاب سخت و شدیدى در ایران باستان حكمفرما بوده، حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مى شده اند .
حجاب در هند :
در هند نیز حجاب سخت و شدیدى حكمفرما بوده است ولى درست روشن نیست كه قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و یا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیرمسلمان تحت تأثیر مسلمانان و مخصوصاً مسلمانان ایرانى حجاب زن را پذیرفته اند. آنچه مسلّم است این است كه حجاب هندى نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن برمى آید كه حجاب هندى به وسیله ی ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است .
حجاب در میان اعراب :
در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشت و به وسیله ی اسلام در عرب پیداشد .
ام المومنین عایشه رضی الله عنها همواره زنان انصار را اینچنین ستایش مى كرد :
مرحبا به زنان انصار. همین كه آیات سوره ی نور نازل شد یك نفر از آنان دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهاى مشكى مى پوشیدند .
« وَ قُل لِلمُؤمِناتِ يَغضُضنَ مِن أَبصارِهِنَّ وَ يَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنها وَ ليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَو آبائِهِنَّ أَو آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبنائِهِنَّ أَو أَبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخوانِهِنَّ أَو بَني إِخوانِهِنَّ أَو بَني أَخَواتِهِنَّ أَو نِسائِهِنَّ أَو ما مَلَكَت أَيمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيرِ أُولِي الإِربَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفلِ الَّذينَ لَم يَظهَرُوا عَلى عَوراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِيُعلَمَ ما يُخفينَ مِن زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا المُؤمِنُونَ لَعَلَّكُم تُفلِحُون » (النور )
ام سلمه می گوید: پس از آنکه آیه ی سوره ی احزاب (یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ) نازل شد،زنان انصار چنین کردن .
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنينَ يُدنينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدنى أَن يُعرَفنَ فَلا يُؤذَينَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً » (الاحزاب )
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند، كتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، مینویسد: با توجه به علل ذكر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود، و به این دلایل، عقیده عدهای كه میگویند «مذهب» موجد حجاب میباشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت كه در دگرگونی و تكمیل آن بسیار موثر بوده است .
آنچه مسلم و کاملا واضح است،این است که پدیده ی برهنگی تقریبا مختص شصت ،هفتاد سال اخیر است.یعنی در قرن گذشته،در هیچ کجای دنیا نه شرق و نه غرب،نه در جوامع یهودی،زرتشتی ،مسیحی،مسلمان،حتی قبائل دور افتاده،پدیده ای به نام برهنگی مرد و زن ،بخصوص برهنگی زن،تقریبا وجود نداشته است .
در همین سیر تاریخی تصاویر می بینید،مسأله برهنگی اجتماعی و بخصوص برهنگی زن،حداکثر مربوط به 100سال اخیر است.به خصوص از جنگ جهانی دوم به بعد،در غرب و اروپا برهنگی زن به جای یک ضدارزش و توهین،تحت عنوان آزادی به اسم یک ارزش مطرح شد و بعد از آن به کل جهان سرایت کرد .
به خاطر سلطه ی نظامی،فرهنگی و اقتصادی اروپای غربی و آمریکا در یکی دو قرن اخیر،این فرهنگ به همه جای دنیا،منتقل شد.در ایران در قالب کشف حجاب توسط رضاخان و به دستور انگلیس و غرب با زور انجام شد و حالا بدون نیاز به زور ،با تدبیر رسانه ای فرهنگ سازی و تبلیغات ،کاری می کنند که بی حجابی با انگیزه ی درونی مورد استقبال واقع می شود.برخی می گویند علت تقید مردم ایران به حجاب،قانونی بودن حجاب در ایران است،که این سخن بی دلیل و مدرک غلط است .
آیات قرآنی حجاب
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
پیش از این گفتیم که همه ی ادیان الهی همیشه حجاب را مورد تاکید قرار داده اند و این امر مختص به اسلام نیست .
اکنون می خواهیم به بررسی آیات حجاب و عفاف در ادیان مختلف بپردازیم
بر اساس جهانبيني اديان الاهي كه انسان خليفه خداوند و مركز و محور جهان هستي است و رسالت كسب معرفت و تهذيب نفس و اصلاح جامعه را بر دوش دارد و حياتش در جهان آخرت نيز ادامه دارد، بايد جسم زن و چشم مرد پوشيده گردد تا غرايز شهواني مهار و كنترل شود و استعدادهاي معنوي و عقلاني بشر در پرتو رهيافتهاي فطري و هدايتهای حياني شكوفا گردد.
گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآيند انديشه و اراده آدمي است، ولي بر بينش و اراده انساني نيز تأثير ميگذارد و ميتواند به عنوان زمينهساز تعالي يا انحطاط فردي و اجتماعي نقش آفريني نمايد.. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اكثر قریب به اتفاق ملتها و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی كرده و گاهی با اعمال سلیقه حاكمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بهطور كامل از بین نرفته است. اگر به لباس ملّی كشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش زن را در آن میبینیم..در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام ـ كه اين مقاله قصد دارد به بررسي آنها بپردازد ـ حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتابهاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عاليترين گواه بر اثبات اين مدعاست.
ده فرمان :فرمان 7:زنا مکن
فرمان 9: ... و بر زن همسایه ات طمع نورز
( عهد عتیق –تورات –سفر خروج 20/14-17)
زن صالحه را کیست که پیدا تواند کرد قیمت او از لعل گران تر است دل شوهر به او اعتماد دارد ......برایش تمامی روز های عمر خود خوبی خواهد کرد نه بدی .....تو (ای زن صالحه )بر جمیع ایشان برتری داری ،جمال فریبنده و زیبایی باطل است .زنی که از خداوند می ترسد ،ممدوح خواهد شد
( عهد عتیق –امثال سلیمان 31/13-10و30- 29)
در نقل ماجرای ازدواج اسحاق (پسر ابراهیم ع) با رفقه در تورات آمده است :رفقه چشمان خود را بلند کرد اسحاق را دید و از شتر فرود آمد زیرا که از خادم پرسید :این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید و خادم گفت :آقای من است .پس برقع (روبنده )خود را گرفته خود را پوشاند .
( تورات –سفر پیدایش ،باب 24/65-64 )
خاخام اوریل داودی مرجع مذهبی سابق یهودیان ایران وجوب حجاب در شریعت یهود را مستند به همین قسمت تورات می داند
......وشما را زینت ظاهری نباشد ،از بافتن موی سر ومتحلی شدن به طلاو پوشیدن لباس بلکه انسانیت قلبی در لباس غیر فساد .روح تعلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند خویشتن را زینت
می کردند مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شدید .
( عهد جدید –رساله بطرس رسول 3/6-2)
لیکن زن عیاش در حال حیات مرده است .......پس رای من این است که زنان جوان نکاح شوند و اولاد بزایند و کدبانو شوند و خصم را مجال مذمت ندهند زیرا که بعضی به عقب شیطان برگشتند
( عهد جدید –رساله اول پولس به تیموتایوس5/16-15و6)
حضرت عیسی (ع):شنیده اید که به اولین (ادیان گذشته )،گفته شد زنا مکن ،لیکن من به شما می گویم هر کس به زنی نظر شهوت اندازد همان دم در دل خود با او زنا کرده است
( عهد جدید –انجیل متی ،باب 5/31/27)
دین زرتشت بر سه اصل اساسی یعنی اندیشه نیک ،گفتار نیک ،کردار نیک بنیان گذاشته است .در اندرز آذرباد مهر سپند موبد موبدان آمده است مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن .
ای پیامبر به همسران و دختران و بانوان بگو روپوشهای خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار وتعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند آمرزنده و مهربان است
( قرآن کریم –سوره احزاب آیه 59)
به مومنان بگو چشم هاو فرجهای خود را از حرام بپوشانند که این برای آنان پاک تر است ........وبه مومنات نیز بگو چشمها و فرجهای خود را بپوشانند و زینت های خود را مگر آنچه آشکار است آشکار نکنند و مقنعه خود را بر رو سینه بیندازند .زینت های خود را مگر برای همسران و پدران و.......آشکار ننمایند ......و پاهای خود را آنچنان بر زمین نزنند که زینت هایشان آشکار گرددو همگی بسوی خدا باز گردید
( قرآن کریم سوره نور ،آیه 30و21)
استعمار و حجاب2
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
در 26 شهریور سال 1312ه .ش كه فروغی مغز متفكر رضاخان، رئیس دولت شد، برنامه های ضد دینی دیگری توسط وی به اجرا در آمد. از جمله اقدامات مترقیانه وی تغییر كلاه پهلوی به كلاه شاپو بود! یادآور میشود در جلسه چهاردهم مورخ چهارم دیماه 1307ه .ش (مطابق 12 رجب 1347ه .ق) طرحی قانونی با قید دو فوریت به مجلس آمد كه پس از دو جلسه مذاكره به تصویب رسید. طبق آن كلیه اتباع ایران مكلفند با لباس متحدالشكل، كلاه پهلوی و نیمتنه بافته شده در ایران ملبس شوند. بنا به نوشته مخبرالسلطنه هدایت، دو سه سال قبل از كشف حجاب در ایران و در زمان صدارت وی، دستور خرید كلاههای زنانه از خارج داده شد و نیز در سال 1311ه.ش «كنگره زنان شرق» در ایران و با شركت تعدادی از زنان تجددخواه كشورهای اسلامی در تهران برگزار شد.
به دنبال دستور فروغی، مطبوعات كه تا قبل از آن در خصوص فلسفه لباس ملی و كلاه پهلوی جنجال فراوانی به وجود آورده بودند، دعاوی گذشته خویش را به بوته فراموشی سپرده و در ستایش این برنامه مقالات و گزارشهایی درج كردند.
در یكی از شبهای جمعه سال 1353ه .ق در كه به دستور وزیر معارف وقت، علی اصغر حكمت، در مدرسه شاهپور شیراز جشنی بر پا گردید كه طی آن ناگاه گروهی از دختران جوان به روی صحن آمدند و حجاب خود را برداشته، گیسوان خویش را به عموم حاضران نمایانده و به رقص و پایكوبی پرداختند! دلایل و اهداف این عمل برای بسیاری از مردم و روحانیان شیراز و دیگر شهرها مشخص نبود. متعاقب این حركت وقیحانه عده ای جشن را ترك كردند و فردای آن روز در مسجد وكیل شیراز تظاهراتی بر پا شد. مردم میخواستند بدانند كه در مقابل این توطئه عظیم و بی احترامی به ارزشهای معنوی چه باید بكنند؟ در این میان آیت اللّه سیدحسام الدین فال اسیری فرزند حجت الاسلام سیدمحمد فال اسیری و نوه حاج سیدعلی اكبر فال اسیری معروف كه روحانی متعهد و مبارزی بود بر فراز منبر قرارگرفت و در حاكمیت جو اختناق و زور، رفتار توهین آمیز جشن هنر شیراز را محكوم نمود و مسؤولین حكومتی از جمله علی اصغر حكمت را به باد انتقاد گرفت و به مردم هشدار داد كه مواظب توطئه ها باشند. زبان سرخ و سخنان افشاگرانه این عالم فرزانه موجب آن گردید كه وی را به مدت چهل روز در خانه خودش محبوس نمایند. سپس نامبرده را به مشهد تبعید نموده و قریب دو سال در آنجا اقامت اجباری داشت. چند روز بعد علی اصغر حكمت كه برگزاركننده این جشن نامیمون بود، طی یك سخنرانی عنوان كرد: طبق امر همایونی باید كشف حجاب صورت گیرد و اعلی حضرت میل دارند كه طبقه نسوان به آن درجه از كمال و ترقی برسند كه با نسوان كشورهای راقیه برابر باشند!
چندی بعد شبیه این شرارت در تهران روی داد و در میدان جلالیه این دیار جشنی در ادامه برنامه شیراز برگزار شد. حركتی كاملاً سازمان یافته و مشخص برای مقصد استعمارگرانه. در جشن مزبور اكثر دختران شركت كننده از طبقات مرفه و كاركنان دستگاه اداری به حالت بیحجاب بودند. ذكاءالملك فروغی در مراسم مورد اشاره حضور داشت و علی اصغر حكمت طبق دستور استعمار نطق مفصلی ایراد نموده و طی آن تأكید نمود كشف حجاب باید با شدت و حدّت صورت گیرد و ما با خشونت علیه مخالفین رفتار میكنیم.
حوادث مزبور برای مردم و روحانیت این اندیشه را پدید آورد كه چنین حركات توأم با هتك و اهانت به ارزشهای مذهبی و سنتی، عادی و بدون مقدمه چینی نبوده و قطعا زمینهساز وقاحت دیگری است كه همان كشف حجاب زنان خواهد بود، لذا علمای نواحی گوناگون كشور جلساتی تشكیل دادند و به اقدامات جدید دولت معترض شدند. به اصرار امام خمینی(قدس سره) حاج شیخ عبدالكریم حائری تلگرافی برای رضاخان مخابره نمود و طی آن او را از این كار منكر برحذر داشت.چون در تهران پاسبانها در خیابان متعرض چادر زنها میشوند و موجبات سلب امنیت و آرامش زنان باحجاب را فراهم میكردند، میرزاعبداللّه تهرانی كه از نوادگان مجتهد مشهور میرزامسیح استرآبادی تهرانی بود طی نامهای از نخست وزیر وقت خواست جلو اقدامات فوق گرفته شود.
زنان مسلمان تهران در برابر چنین باتلاقی كه دست نشاندگان استعمار پدید آورده بودند مقاومت كردند و عدهای از آنان برای مدت پنج سال از منزل بیرون نیامدند برای آنكه مجبور بودند بی حجاب بیرون آیند و با وجود آنكه در خانه حمام نداشتند از رفتن به حمامهای عمومی اجتناب كرده و در زمستانهای سرد و سخت به وسیله دیگ، آب گرم مینمودند و استحمام میكردند. در مقابل، زنانی هم بودند كه با نهایت گستاخی در مجالس مردان با حالت بی حجابی به رقص و پایكوبی میپرداختند.
در شهرستان خوی سرهنگ زالتاش از همسر رئیس فرهنگ خوی و خانم افراسیاب خان رئیس مدرسه نسوان تقاضا كرد در طرفین وی قرار گیرند ولی آنها گوش نكردند و در آن مجلس كه به عنوان جشن كشف حجاب برگزار شده بود، سرهنگ زالتاش بنای داد و فریاد را گذاشت و هیاهو به راه انداخت و به فرمانده لشكر تلگراف زد كه این دو بانو علیه قشون دولتی تبلیغات منفی نموده اند.
در كرمان پس از انتصاب اردلان به عنوان حاكم این خطه كویری، از تهران دستور رسید زنان باید چادر را كنار بگذارند و با حالتی عاری از حجاب در معابر رفت و آمد كنند، خانواده های متدین و متعصب از این برنامه عصبانی شده و تا مدتها اجازه نمیدادند زنان و دخترانشان از خانه بیرون آیند و چنانچه برای استحمام و كار ضروری مجبور به بیرون آمدن از منزل میشدند كلاهگیس بر سر میگذاشتند و موهای خود را در چاقچور مخفی میكردند.مردان كرمانی حتی در روستاها و آبادیهای كوچك نسبت به استعمال كلاه لبهدار و لباس متحدالشكل مخالفت خود را بروز دادند. با وجود آنكه در قانون مجازاتی برای تمرّد از این برنامه در نظر گرفته شده بود، در سند محرمانهای كه مربوط به 26 مرداد سال 1313ه .ش وزارت داخله ایالت كرمان است میخوانیم: چون شیخ فضلاللّه و شیخ مهدی ساكنین انار نسبت به استعمال كلاه لبهدار مخالفت نموده و اهالی را در مورد اجتناب از بر سر نهادن آن تحریك كردهاند، آنان را به حالت تبعید روانه كرمان نمایید.
در شهر زواره ـ زادگاه نگارنده ـ ظاهرا در شب عاشورای سال 1353ه .ق كه مردمان مشتاق اهلبیت این سامان در حسینیه بزرگ شهر جهت سوگواری برای حماسه آفرینان كربلا اجتماع نموده بودند، حكام محلی و عوامل دولتی با یكدیگر تبانی نموده و دربهای حسینیه را بسته و در بحبوحه مراسم عزاداری، ضمن سد نمودن راه بازگشت اهالی به آنان یورش برده و به پاره كردن لباسهای سنتی و چادر زنان پرداخته و در این ماجرا گروهی را كه با زحمت اقدام به تهیه تن پوشی نموده بودند از لباس محروم كردند. متولی حسینیه كه از سادات طباطبایی این شهر بود وقتی میبیند مأموران دولتی در خانه متعلق به امام حسین(ع) این چنین جسارتی كردهاند سیلی محكمی بر گونه یكی از مأموران ژاندارمری مینوازد. بار دیگر در رمضان همین سال كه مردم در شبستان مسجد جامع شهر مشغول اجرای مراسم لیالی قدر بودهاند به محل اجتماعشان هجوم برده و چادر زنان و لباس سنتی مردان را میدرند. چون دو تن از روحانیان محلی با حادثه مورد اشاره مخالفت میكنند به وسیله خبرچینی حكام محلی دستور جلب آنان میآید كه با وساطت مرحوم حاج سیدعلیرضا نیری طباطبایی كه از افراد خوشنام محل بوده از این مهلكه رهایی می یابند. در هر حال گروهی از بهائیان مقیم این شهر و نیز خوانین در خانه یكی از ملاّكین جشنی به علامت تأیید كشف حجاب بر پا میكنند و عدهای از زنان مسلمان را به جبر و عنف در آن مجلس می آورند كه آنان در این جشن جز اشك و ناله و زاری كاری نمیكنند و چون به خانه های خود می آیند، برنامه مذكور را به مجلس شام و اسارت زنان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تشبیه میكنند.
حجاب و تاثیرات روحی و اجتماعی
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سایه ی آن از هر ذلّت و تحقیری در امان میماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمیخواهد زن بازیچه ی دست شهوت پرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیلهای برای برطرف ساختن شهوتها باشد. اسلام، خوشیهای مشروع را برای زن میپسندد و البته تأمین آن را در سایه ی عفاف میداند. عفاف که ثمرهی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهآیت باعث رضآیت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف مانع بروز آنهاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث میشود که آدمی بتواند در طول حیاتش درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد.
زن به دلیل اینکه عواطف و احساسات قویتری در برابر مرد دارد، از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی از عوامل بیرونی بیشتر از مرد متاثّر میشود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث میشود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود؛ ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر میشود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار میگیرد و وحدت روانی او از بین میرود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی میشود.
در منابع اسلامی درباره ی برخی از آثار روانی حجاب و بیحجابی مطالب زیادی وجود دارد. برای مثال در آیهی 60 سورهی نور، دربارهی فلسفهی حجاب میفرماید: «وَ اَن یستَعفِفنَ خَیرٌ لَهُنَّ» و اگر (زنان) خود را بپوشانند برای آنها (خیر) بهتر است. کلمه ی «خیر» که به معنای سود و نفع است، به دلیل اطلاقش، هم نفع مادی و هم نفع معنوی را در برمیگیرد. در آیهی 53 سورهی احزاب، سود و نفع حجاب مشخصتر بیان شده است؛ آن-جا که میفرماید: «ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ» این کار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است. همچنین در آیه ی 30 نور دربارهی تأثیر حفظ عفّت مرد به واسطه ی نگاه آلوده نکردن به زن، میفرماید: «وَ یحفَظُوا فُرُوجَهُم ذالِکَ اَزکی لَهُم» و عفاف خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزهتر است..
قرآن کریم، نتیجه ی نهایی عفت را با تعابیری چون «خَیرٌ لَهُنَّ»، «اَطهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ» و «اَزکی لَهُم» بیان میکند که مقدمه ای برای عفیف ماندن و آلوده نشدن به فحشا و در نتیجه، راهی برای رسیدن به سلامت قلبی یا قلب سلیم است که در آیهی 89 سورهی شعرا به آن اشاره کرده است؛ زیرا صاحب قلب سلیم کسی است که از آلودگیهای معنوی و اخلاقی پاک باشد و این زمانی است که او تعادل فکری و روانی کافی داشته باشد. در روانشناسی، از این ویژگیها به سلامت روانی تعبیر میشود. البته ملاکهای قلب سلیم از نظر اسلام بسیار ژرفتر و ریشهی آن ایمان و باور قلبی به خدا و آخرت است. و به عبارت دیگر، سلامت روانی مدنظر اسلام، مفهوم وسیعتری دارد، به طوری که رسیدن به آنچه روانشناسان میگویند بخشی از آن است، ولی به هر حال میتوان ادعا کرد از نظر قرآن، رعآیت حجاب و داشتن عفت، راهی به سوی سلامت روانی به شمار میاید.
در روآیت نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) میفرماید: «وَاکفُف عَلَیهِنَّ مِن اَبصارِهِنَّ بِحِجابِکَ آیهنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الحِجاب اَبقی عَلَیهِنَّ؛ (زنان را) در پرده ی حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زیرا سختگیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.»
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید: «صِیانَهُ المَراَه اَنعَمُ لِحالِها و {اَدوَمُ} لِجَمالِها؛ پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او میشود. منظور از حال زن در این حدیث، میتواند وضعیت روانی باشد که رعآیت حجاب سبب تعادل بیشتر آن میشود. پیامبر خدا نیز میفرماید: «خَیرٌ نِسائِکُم اَلعَفیفَهُ؛ بهترین زنان شما زنان پاک دامن و عفیف اند.» این روآیت نیز همان چیزی را میگوید که در آیهی 60 سورهی نور گذشت؛ یعنی منظور از کلمه ی خیر، به طور مطلق مفهومی است که شامل خیر جسمی، روانی، مادی و معنوی میشود.
اکنون پس از بیان این مقدمه، به بعضی از آثاری که حجاب در سلامت و آرامش روانی زنان دارد مانند: امنیت، رشد روانی و عاطفی، ارزشمند شدن زن، تعدیل کننده غریزه ی خودنمایی و تبّرج، افزایش احساس خود ارزشمندی، محافظت از عواطف انسانی زن، پایبندی به اصول اخلاق انسانی و حفظ استواری خانواده اشاره میکنیم.
امنیت
امنیت، یکی از طبیعی ترین و ضروریترین نیازهای بشری است. به نظر مزلو (1970- 1980)، پدر معنوی جنبش انسانگرایی در روانشناسی، نیاز به امنیت از نیازهای زیربنایی برای رشد و شکوفایی شخصیت انسان است که در صورت ارضا نشدن، رشد شخصیت مختل میشود.
مزلو معتقد بود نیاز به ایمنی در نوزادان و بزرگسالان روان رنجور، بیشترین اهمیت را داراست. بزرگسالان بههنجار و سالم عموماً این نیاز را به خوبی برآورده کردهاند. ارضای این نیاز، مستلزم امنیت، ثبات، حمآیت، ساختار، نظم و رهایی از ترس و اضطراب است. در نوزادان و کودکان خردسال، نیازهای ایمنی با روشنی بیشتری دیده میشود؛ به همین دلیل نوزادان واضحتر و فوریتر به تهدید و ترس واکنش نشان میدهند تا بزرگسالانی که آموختهاند واکنشهای ترس خود را تا حدودی بازداری کنند.
بنابراین، اگر انسانها در زندگی روزمره خود و در کوچه و خیابان و محل کار و تحصیل و حتی داخل منزل احساس امنیت نکنند و همواره در ترس و دلهره باشند، به تدریج دچار اضطراب میشوند. در این میان، زنان به دلیل ویژگیهای شخصیتی و موقعیت اجتماعی، آسیب پذیری بیشتری دارند و طبعاً نیاز به امنیت در آنها بیشتر احساس میشود؛ زیرا در بین جوامع بشری، همیشه مردانی که به دلیل نداشتن تربیت صحیح انسانی، به دنبال فرصتی هستند تا زنان را مورد سوء استفاده های جنسی قرار دهند، یا دست کم مردانی که زمینه های انحرافی در آنها دیده میشود و به تعبیر قرآن « فِی قَلبِهِ مَرَضٌ؛ یعنی بیمار دل هستند» وجود دارند که با دیدن کوچکترین صحنه برانگیزاننده جنسی، عنان اختیار از کف داده و به زنان بی حرمتی روا میدارند.
در این شرایط، زنانی که در انظار عمومی بدن خود را به نمایش میگذارند و باعث تحریک مردان میشوند، ناگزیر باید منتظر آزار و اذیت این افراد لاابالی و فرصت طلب نیز باشند. این آزارها که گاهی به آدم ربایی و قتل میانجامد، به شدت زندگی زنان بدحجاب و نیز آرامش و سلامت روانی آنها را به خطر میاندازد.
به ناامنی و خطری که زنان بدحجاب را تهدید میکند، در بعضی از آیت حجاب نیز توجه شده است:
آیه 59 سورهی احزاب: قرآن در این آیه، بعد از اینکه به همه ی زنان دستور میدهد، بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند، میفرماید: «ذالِکَ اَدنی اَن یعرَفنَ فَلا یوِذَینَ؛ این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.»
در تفسیر علی بنابراهیم قمی چنین آمده است: زنان مسلمان به مسجد میرفتند و نماز جماعت را با پیامبر میخواندند. هنگامی که ایشان برای خواندن نماز صبح یا مغرب و عشا از خانه بیرون میرفتند، جوانها بر سر راهشان می نشستند و به آزار آنان می پرداختند. در این زمان آیهی 59 سوره ی احزاب نازل گردید و بر پوشش زنان به عنوان حفاظ در مقابل آزار و اذیت دیگران تأکید ورزید.
بنابراین پوشش و حجاب باعث میشود همه، به ویژه افراد بیمار دل و کسانی که اسیر هوای نفساند، بفهمند که این زنان، پاک و باوقارند، پس مزاحم آنان نشوند و امنیت ایشان را به خطر نیندازند. این مطلب در تفسیر المیزان نیز آمده است و با مبحث روانشناسان در مورد کنترل محرک و دادن سرنخ برای رفتار با دیگران کاملاً هماهنگی دارد. بنابراین در اصطلاح روانشناسان رفتارگرا، حجاب، محرک افتراقی برای تقویت تمایلات درونی زنان میشود، که حکآیت از عفاف و صلاح و سداد است.
تفسیر دیگری نیز می توان برای آیه، احتمال داد که برعکس تفسیر بالاست و آن اینکه بگوییم از نظر آیه، ثمره ی حجاب شناخته شدن جایگاه واقعی زن به عنوانی انسانی با ویژگیهای خاص خود است که این شناخته شدن، به برکت حجاب پدیدار میشود. اما بی حجابی و برهنگی به زن جنبه ی جنسی میدهد و انسان بودن او را به فراموشی میسپارد. پس حجاب به عکس آنچه میگویند، بیشتر زن را میشناساند، ولی بی حجابی باعث میشود زن انسان بودن خود را گم کند. زن اگر شناخته نشود، به اذیت میافتد و رنج میبیند؛ رنج جسمی و روانی.
به هر حال حجاب و پوشیدگی، گرچه برای زن تا حدی محدودیت می آورد، ولی به او در برابر بسیاری از خطرها، مصونیت می بخشد و امنیت جانی و روانی او را تأمین میکند. بهترین شاهد این مدعا، وضعیت اسفبار زنان بی حجاب جوامع غربی است. از یک طرف فرهنگ غربی تا جایی پیش رفته که کلمه شرم و حیا را به عنوان کلمات قبیحی در دایرهی واژگان زنان و دختران میداند و میکوشد این ویژگی فطری را از آنان بزداید، و از طرف دیگر این واقعیت تلخ را متوجه ما میکند که برهنگی، وجود روابط آزاد و عدم رعایت حریم بین زن و مرد، چه مشکلات بزرگی بر سرشان آورده و چگونه امنیت و آسایش آنها را مختل کرده است.
یکی از نویسندگان معاصر از وضعیت امنیت زنان جامعه ی انگلیسی مینویسد:
داشتن روابط آزاد و بیحجابی، توأم با آرایشهای هوسانگیز زنان در غرب، میل جنسی مردان را چنان برانگیخته است که اکثر نسل جوان حاضر، به بیماریهای جنون جنسی مبتلا شده است. در انگلستان، رسانهها هر روز اخبار وحشتناک حملههای وحشیانهی این افراد به زنان را منتشر میکند. آمارها حاکی از آن است که زنان این کشورها به خاطر توصیهی رادیو و تلویزیون برای حفظ جان خود، از وسائل دفاعی از قبیل اسپریهای بیهوش کننده و سلاحهای سرد و غیره استفاده میکنند. این در حالی است که معمولاً در حملهی وحشیانهی مردان به آنها، این سلاحها علیه خودشان به کار گرفته میشود. حتی مجازاتهای شدید برای جنآیتکاران حملات جنسی باعث شده تا جانیان، قربانی خود را که تنها شاهد جنآیت است، به قتل برسانند. یکی دیگر از آمارهای تکان دهنده در انگلستان، حاکی از آن است که آزادی و بیبندوباری در روابط جنسی، سبب سوءاستفادههای جنسی از کودکان شده است که حتی در بعضی موارد، منجر به قتل آنان میشود. این آمار به حدی بالاست که دولت برای جلوگیری از آن، خط تلفن ویژهای به نام «خط ارتباطی کودکان» دایر کرده است و از کودکان خواسته که هر زمان به کمک احتیاج داشتند، از این شماره استفاده کنند. طبق این گزارش، در هر 24 ساعت، 9000 تلفن از کودکان به این خط میشود که بسیاری از آنها حاکی از تجاوز جنسی به آنان است که گاهی از طرف اعضای خانواده صورت میگیرد. البته اکثر این قربانیان خردسال، دختربچههایی هستند که بر اثر این حملات وحشیانه، دچار آسیبهای روانی شدیدی میشوند که معمولاً تا پایان عمر اثرات منفی آن باقی میماند.
در یک گزارش از وضع امنیتی زنان آمریکا آمده است:
در آمریکا در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانده و پوشش بیشتری داشته باشند، تجاوز به عنف کمتر میشود؛ ولی در تابستان تجاوز به عنف نسبت به زنان و حتی پیرزنان افزایش پیدا میکند و حتی راهبهها هم مصون نمیمانند.
بنابراین، یکی از ثمرات مهم حجاب، ایجاد امنیت برای زنان است که در صورت نبود آن، زنان آرامش خود را از دست میدهند و دچار ترس و اضطراب روانی میشوند
امنیت اجتماعی هدف اساسی وجوب حجاب
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
با توجه به آيات قرآن مجيد، به خوبى مشخص و معيّن مىگردد كه هدف از تشريع وجوب حكم حجاب اسلامى دستيابى به تزكيه نفس، طهارت، عفّت و پاكدامنى جهت استحكام و گسترش امنيّت اجتماعى است.
«و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعاً فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُم أطْهَرُ لِقلوبِكُم و قُلُوبِهِنَّ».
چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحريك و تهييج جنسى آنان و در نتيجه منجر به فساد و ريشهكن نمودن امنيّت اجتماعى مىشود، خداوند در كنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نيز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ايشان، حرام كرده است. چنانكه در اينباره از امام رضاعليه السلام نقل شده است:
«حرّم النَّظَر الى شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَيْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فيه مِنْ تَهْييجِ الرّجال و ما يَدْعوا التَّهْييج الى الفَساد و الدُّخول فيما لا يحلّ و لا يجمل».
«نگاه به موهاى زنان باحجاب ازدواجكرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است كه نگاه، مردان را برمىانگيزد و آنان را به فساد فرامىخواند در آنچه كه ورود در آن نه حلال است و نه شايسته».
از مجموع گفتار فوق روشن مىگردد كه هدف از وجوب حجاب اسلامى علاوه بر موارد مذكور، ايجاد صلاح و پيشگيرى از فساد، جهت تأمين و گسترش امنيّت اجتماعى است.
شهرستان آذرشهر آذَرشَهر یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی ایران است. مرکز آن، شهر آذرشهر است.آذرشهر در حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غربی تبریز واقع شده است.آذرشهر در شرق دریاچه ارومیه واقع و از شمال محدود است به شهرستان اسکو، از جنوب به شهرستان عجبشیر و از غرب به دریاچه ارومیه. این شهر در جلگه و مسیر مراغه – تبریز قرار دارد.نام قدیم این شهرستان دهخوارقان بود و دارای باغهای میوه و انگور و گردوی بسیار است. دهخوارقان به معنی جایگاه ده سفلی (خوار) است.روستاهای شرقی این شهرستان در کوهستان و دارای آب و هوای سالم و روستاهای غربی آن در جلگه و کنار دریا میباشد که مالاریایی است. کارخانههای پتوبافی، برگه زردآلوسازی، کمپوت سازی، و کارخانه برق دارد. از بناهای تاریخی دارای یک مسجد قدیمی به نام مسجد حاج کاظم و بنایی به نام چهارسوق دارد که از چوببست درست شدهاست. شهرستان اسکو شهرستان اسکو یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است. مرکز این شهرستان شهر اسکو میباشد. این شهر در۲۰ کیلومتری جنوب غرب تبریز واقع شدهاست : جاذبه های تاریخی و گردشگری شهرستان روستای تاریخی صخره ای کندوان . روستای تاریخی مجارشین. جزیره اسلامی.مسجد جامع سبزه میدان.امام زاده سید حسین .مسجد جامع میلان.حمام میلان. مرقد اسامه فرقد(سردار سپاه سدراسلام) اسكو منطقه اي ييلاقي با تپه ماهورهايي از بقاياي آتشفشانهاي سهند در دورانهاي پيشين مي باشد كنارهاي درياچه اروميه در غرب مسطح و جلگه اي و هرقدر از غرب به شرق پيش رويم ارتفاع زمين بيشتر شده تا به قله هاي سهند كه پيوسته پوشيده از برف مي باشد مي رسيم. بنابراين اسكو به مناسبت واقع شدن در مسير كوهپايه هاي سهند و برودت آن از يكطرف و بخارات و رطوبت درياچه اروميه از سوي ديگر داراي يك نوع آب و هواي ملايم و مرطوب مي باشد. اگر بخش مركزي شهرستان اسكو را مبداء قرار دهيم هر قدر بطرف مغرب (درياچه اروميه) پيش رويم زمين سرازير و هوا گرمتر و هر قدر بطرف مشرق كوههاي سهند رويم زمين سربالايي و هوا خنكترو سردتر ميگردد. كوهستان سهند پس از سبلان يكي از بزرگترين و مهمترين برجستگيهاي آذربايجان شرقي و از معروفترين كوههاي آتشفشاني خاموش ايران است كه در 50 كيلومتري جنوب تبريز قرار دارد و سلطان داغي در شمال كوهستان سهند و در بخش مركزي شهرستان اسكو واقع شده است. شهرستان اهر شهرستان اَهَر یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است و مرکز آن نیز شهر اهر است.جمعیت این شهرستان بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، ۱۴۹، ۵۳۰ نفر بودهاست. بخشهای این شهرستان عبارتاند از بخش مرکزی و هوراند.مردم منطقه اهر به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگویند.کشاورزی و دامداری دو قطب اقتصادی و تولیدی در این منطقه میباشد در کنار آن باغداری، دامپروری و زنبورداری نیز صورت میگیرد.فرشبافی،ورنیبافی، جاجیمبافی، گلیمبافی در روستاها و در بین عشایر رواج دارد. کلیه روستاهای بالای ۲۰ خانوار شهرستان اهر از امکان ارتباطات تلفن راه دور، بینالملل و تلفن خانگی بهرهمند هستند. از نقاط دیدنی آن میشود به بازار قدیمی شهر اهر و آرامگاه شیخ شهابالدین اهری اشاره کرد . شهرستان بُستانآباد
شهرستان، شهر بستانآباد میباشد. دمای مرکز این شهرستان گاهی به 46- درجه سانتیگراد رسیده است و به همین دلیل سردترین شهر ایران لقب گرفته است . بستانآباد یکی از شهرستانهای مهم استان آذربایجان شرقی است که در ۴۵ کیلومتری شرق تبریز در مسیر ترانزیتی تبریز-تهران و تبریز-سراب و اردبیل واقع است. این شهرستان بین شهرستانهای مراغه، هریس، هشترود، میانه، تبریز و سراب (از شمال به هریس، از جنوب به شهرستان هشترود، از غرب به تبریز، از شرق به شهرستانهای سراب و میانه و از جنوب غربی به شهرستان مراغه) محدود میشود و از نظر جغرافیایی بین ۴۶ درجه و ۳۰ دقیقه و ۴۷ درجه و ۱۴ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۳۲ دقیقه و ۳۸ درجه و ۴ دقیقه عرض شمالی قرار گرفتهاست. ارتفاع شهرستان بستان آباد از سطح آزاد دریا۱۷۴۰ متر میباشد. مساحت این شهرستان ۲۹۶۹-۳/۲۸۵۰ کیلومتر است که در مقایسه با مساحت کل استان ۴/۶ درصد را به خود اختصاص دادهاست.بستان آباد شامل سه قسمت بستان آباد علیا، سفلا و اسکی کند میباشد که مجموعه مرکزشهرستان . را تشکیل میدهند شهرستان بناب شهرستان بُناب یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است که در جنوب غربی این استان واقع شدهاست. مرکز این شهرستان شهر بناب میباشد. شهرستان بناب در دامنه کوه سهند و در جلگهای حاصل خیز واقع شدهاست. این شهرستان از سمت شمال به شهرستان عجب شیر، از سمت جنوب به شهرستان ملکان، از سمت شرق به شهرستان مراغه واقع در دامنه کوه سهند و از سمت غرب به دریاچه ارومیه محدود شدهاست. کباب بناب به عنوان مشهورترین کباب ایران شناخته می شود. شعبه هایی از کباب بناب در سرتاسر کشور و حتی در کشورهای خارجی مثل امارات(دبي)و بحرين دایر میباشد.
مورد حفاظت قرار گرفتهاست. از مهمترین آثار تاریخی این شهر میتوان به مسجد مهرآباد، حمام مهرآباد و مسجد میدان (گزاوشت) اشاره کرد. برخی از آثار تاریخی بناب عبارتند از:
كمربندي شرق بناب بر روي رودخانه صافي كه عرض آن در اين قسمت به بيش از 60 متر مي رسد قرار گرفته است. اين پل داراي پنج چشمه بطول 50 متر و عرض 80/4 متر است. پايه ها سنگي و طاقها جناقي و با آجر چهارگوش بنا شده است. كف پل سنگ فرش و در طرفين داراي دست انداز آجري (جان پناه) به ارتفاع يك متر است. تعميرات پل شامل مرمت پايه هاي سنگي - طاقهاي آجري- بدنه هاي طرفين پل- صندوقه كردن و كف سازي روي پل كه بعلت عبور كاميونهاي سنگين آسيب ديده بود به اتمام رسيده است.
شهرستان تبریز شهرتبریز یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است که در مرکز این استان واقع شدهاست. مرکز این شهر، کلانشهر تبریز است. شهر تبریز علاوه بر اینکه مرکز شهرستان تبریز است، مرکز استان آذربایجان شرقی نیز میباشد. شهر تبریز طبق آخرین تقسیمات کشوری از ۲ بخش، ۴ شهر، ۶ دهستان و ۶۷ روستا تشکیل شدهاست.
شهرستان اهر، از جنوب به شهرستان اسکو، از شرق به شهرستان هریس و بستان آباد و از غرب و شمال غرب به شهرستان شبستر محدود میگردد. این شهردر ۴۶ و ۲۵ طول شرقی و ۳۸ و ۲ عرض شمالی از نصفالنهار گرینویچ واقع شدهاست و ارتفاع تقریبی آن از سطح دریا، ۱۳۵۰ متر میباشد. شهرتبریز از دو ناحیهٔ کوهستانی و دشت تشکیل شده است. ارتفاع از سطح دریا در دشت ۱۳۱۰ و در مناطق کوهستانی تا ۲۱۰۰ متر بالغ میگردد. این شهرستان از شمال و جنوب، بهوسیلهٔ کوههای عینالی و سهند احاطه شدهاست. شهرستان جلفا
شهرستان جلفا یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است که در ناحیهٔ شمال غربی این استان واقع شدهاست. مرکز این شهرستان شهر جلفا است. شهرستان جلفا پیشتر یکی از بخشهای شهرستان مرند محسوب میشد که به دلیل تجاری بودن و مهم بودن به شهرستانی مستقل تبدیل شد موقعیت جغرافیایی شهرستان از جنوب به شهرستان مرند و شهرستان ورزقان، از شرق به شهرستان کلیبر، از غرب به استان آذربایجان غربی و از شمال به جمهوری آذربایجان و ارمنستان محدود است. این شهرستان در گذشته تابع شهرستان مرند بود که بعداً با الحاق برخی روستاهای دیزمار ارسباران به مرکزیت خاروانا تحت عنوان بخش سیه رود یا دیزمار غربی به شهرستان تبدیل شد.بیشتر مکانهای تاریخی و اماکن مذهبی و جنگلی-توریستی این شهرستان در دیزمار غربی و در روستاهای کردشت، اشتبین، نوجمهر، دوزال و ...قرار دارند شهرستان چاراویماق
مرکز این شهرستان، شهر قرهآغاج میباشد. واژهٔ «چاراویماق» از ترکیب دو واژهٔ «چار» (بهمعنی چهار) و «اویماق» (بهمعنی طایفه) بهوجود آمدهاست. علت این نامگذاری این است که از قدیمالایام، چهار طایفهٔ بزرگ در این منطقه ساکن شدهبودند. این طوایف، عبارتند از:
شهرستان سراب شهرستان سراب به مرکزیت شهر سراب در استان آذربایجان شرقی ایران قرار دارد.
واقع گردیدهاست.این شهرستان ازشمال به شهرستانهای مشکین شهروهریس - ازشرق به استان اردبیل - ازجنوب به شهرستان میانه و ازغرب به شهرستان بستان آباد محدود است. ارتفاع این شهرستان از سطح دریا ۱۶۵۰متر میباشد.مساحت شهرستان سراب ۶/۷درصدکل مساحت استان راتشکیل میدهدکه ازاین لحاظ دررده ششم قرار دارد. براساس آخرین تقسیمات کشوری دارای دوبخش (مرکزی ومهربان) ۹ دهستان و۴ نقطه شهری به نام های سراب- مهربان- شربیان ودوزدوزان میباشد.تعدادآبادیهای دارای سکنه شهرستان ۱۲۸می باشد. شهرستان شبستر شهرستان شَبـِستَر از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی در ایران است. مرکز این شهرستان شهر شبستر است. شهرستان شبستر در غرب آذربایجان شرقی با وسعت ۲۷۵۰ کیلومتر مربع قرار گرفته و در بین شهرستانهای مرند، تبریز، ورزقان، خوی، سلماس و دریاچه ارومیه قرار گرفتهاست. شهرستان شبستر از شهرستانهای واقع در جادهٔ ترانزیت تبریز – ارومیه بوده و در مسیر خط آهن ایران - ترکیه واقع شدهاست. کوه میشو با جهت شرقی–غربی با طول بیش از یکصد کیلومتر و عرض سی کیلومتر مانند دیواری سرتاسر شمال منطقه را میپوشاند و این شهرستان را از شهرستان مرند و خوی جدا میکند. این کوهها در امتداد کوههای قره داغ قرار گرفته و بلندترین قله آن علی علمدار میباشد.
این شهرستان هستند. از لحاظ کشاورزي تولید صیفیجات درسیس وشرفخانه،میوه(هلو) و سبزیجات درشندآباد،گندم وانگوردرصوفیان ،پپاز درساربانقلی و نظرلو، آلبالو درتسوج و سیب ایوند معروف است. کارخانجات سیمان صوفیان، کوره های آجرپزی وایقان ،كارخانه نساجي خامنه ،کارخانه های ماکارونی وآرد سازی ،شهرک سرمایه گذاری خارجی وشهرک مصالح ساختمانی از مشخصههای صنعتی این شهرستان هستند. شهر فرهنگي، تاريخي و قهرمان پرور خامنه ودرختان چنار كهنسال آن و همچنین شهر کوزهکنان به ساخت سفالینه شهرت دارد و محصولات سفالین آن به اکثر نقاط کشور صادر میشود. شهرستان عجبشیر شهرستان عجبشیر در ۹۵ کیلومتری مرکز استان آذربایجان شرقی (تبریز) و در کنار دریاچه ارومیه قرار دارد. مرکز این شهرستان، شهر عجبشیر میباشد.زبان مردمان این شهر ترکی آذربایجانی است و اقلیت ترکهای بهایی (اغلب در بخش شیشوان)و ترکهای علوی (اغلب در روستای کول تپه) نیز در این شهرستان زندگی می کنند. بخشیدهاست. مسجد شیرلو از دیگر آثار تاریخی این شهرستان میباشد. قلعه ضحاک بین دو روستای بارازلو و ینگجه از مکانهای دیدنی شهرستان عجبشیر است. شهرستان کلیبر شهرستان کلیبر دارای آب و هوای معتدل کوهستانی بوده و سراسر منطقه را جنگلهای تنک و مراتع سرسبز پوشانیده و محل ییلاق عشایر دشت مغان و ارسباران(قره داغ) میباشد. این شهرستان تحت تأثیر آب و هوای خزری بوده و اغلب اوقات کوهستان هاای مرتفع را مه غلیظ میپوشاند. رود ارس از شمال آن میگذرد.
شرقی واقع شدهاست. این شهرستان از سمت جنوب با شهرستانهای اهر و ورزقان و از سمت غرب با شهرستان جلفا هم مرز است. ارتفاعات مهم و پستی و بلندی ها : از لحاظ پستي و بلندي اين شهرستان منطقه اي كوهستاني بوده و رشته كوه اصلي آن با نام قره داغ داراي قلل متعدد با ارتفاعات متفاوت باشد بيشتر قلل اين رشته كوه در دو شهر اهر – كليبر واقع شده و تنها قله سايگرم با ارتفاع 2750 متر در اين شهرستان قرار دارد. قلل ديگر مانند گشت سر (2940 متر) قاضي بلاغ (2700 متر)، شيور (2652 متر)، سارپارق (2860 متر) و زينقالو (2900 متر) در دو شهرستان اهر و كليبر استقرار يافته اند. شهرستان مراغه شهرستان مراغه از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است و با تبریز حدود ۱۲۰ کیلومتر، فاصله دارد. این شهر، در دورانهای گذشته تاریخ ایران، از نظر تاریخی، علمی و سیاسی مورد توجه بوده در دوران حکمرانان ایلخانی پایتخت ایران بودهاست.خواجه نصیرالدین طوسی، وزیر هلاکوخان از پادشاهان ایلخانی، در سال۶۵۶ ق. رصدخانه مراغه را بنا نهاد که هم اکنون بخش بسیار اندکی از آن باقی مانده و بسیاری از بنای آن تخریب شدهاست. شهرستان مراغه دارای سیصد اثر تاریخی و تپه های باستانی است که جزو ده شهرستان دارای بافت غنی تاریخی و فرهنگی در کشور است.
شهرستان مرند شهرستان مرند یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است و مرکز آن نیز شهر مرند است. شهرستان مرند در ۵۷ کیلومتری شمال غرب تبریز و در محور ارتباطی اروپا و آسیای میانه قرار گرفته ودارای ۲ بخش و سه شهر و ۹ دهستان و ۱۲۹ آبادی بوده که ۱۱۳ آبادی دارای سکنه و ۱۶ آبادی آن خالی از سکنه است.
را نام برد. روستای توریستی پیربول(پیربالا) از روستاهای شهرستان مرند با آن کوههای رفیع و درههای افسانهای یکی از مشهورترین روستاهای استان آذربایجان شرقی است و تنها روستایی است که قبور پیر(شامان-قام)ها را حفظ نموده است این روستا در ۱۹ کیلومتری جنوب غرب شهر مرند ودقیقا در دامنههای میشوو داغ قرار دارد. روستای زمهریر مرتفعترین و ودر بیشتر اوقات سردترین روستای شهرستان مرند میباشد که مناظر زیبایی جهت بازدید گردشگران داخلی و خارجی دارد ودر ۵ کیلومتری زنوز واقع میباشد. شهرستان مرندبزرگترین تولید کننده قیسی و برگه زردالو نه تنها در استان بلکه سراسر ایران می باشد. شهرستان ملکان شهرستان مَلِکانْ: یکی از شهرهای جنوب غربی استان آذربایجان شرقی و مرکز شهرستان ملکان است. این شهر (فقط ملکان) با ۲۵٬۳۱۲ نفر جمعیت در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، به عنوان دوازدهمین شهرستان استان آذربایجان شرقی شناخته میشود. ملکان در جنوب شرق دریاچهٔ ارومیه و در محل اتصال استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان قرار گرفتهاست. این شهر برسر راه تبریز-میاندوآب و در ۱۵۰ کیلومتری جنوب تبریز واقع شدهاست. شهرستان ملکان دارای دو بخش مرکزی و لیلان و دو شهر (ملکان و لیلان) و پنج دهستان و ۸۴ روستا میباشد. این شهرستان در تاریخ ۱۳۷۴/۳/۲۸ از بخش ملکان به شهرستان ارتقاء یافت. به عقیدهٔ برخی از کارشناسان، چون ملکان در گذشته حاکم (ملک) زیادی داشته، از همینروی نام آن را «ملککندی» نهادهاند. به اعتقاد گروهی دیگر، پیشتر یکی از اربابان این شهر «ملکنیا» نام داشته و نام این شهر از نام این ارباب گرفته شده است. شهر ملکان که پیشتر «ملککندی» خوانده میشد، پیشینهٔ تاریخی طولانی داشته و به دلیل آب و هوا و موقعیت گذرگاهی مناسب، از گذشتههای دور مسکن اقوام مختلفی بوده است؛ بهطوری که از ۶ هزار سال پیش از میلاد، روستاهای عباسآباد و قوریجان و لیلان از اصلیترین سکونتگاههای این منطقه بهشمار میرفتهاست. شهرستان میانه شهرستان میانه یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است که در جنوب شرقی آن قرار دارد. شهر میانه مرکز این شهرستان است.
بستان آباد، هشترود حدود شمالی و غربی آن را میپوشاند. حدود جنوبی این شهرستان با قسمتی از جنوب اردبیل هم جوار است. شهرستان خلخال واقع در استان اردبیل نیز همسایه شرقی این شهرستان به شمار میرود. گوشه شمال غربی حدود شهرستان میانه از ۸۲ کیلومتری جنوب شرقی تبریز شروع و به طول ۸۰ کیلومتر به سمت جنوب و شرق کشیده میشود. مرکز شهر میانه، به خط مستقیم در ۱۳۸ کیلومتری جنوب شرقی تبریز قرار دارد.
میرود این شهرستان در ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی، بین دو رشته کوه بزقوش و قافلانکوه واقع شده و ۱۱۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. شهرستان ورزقان
شهرستان ورزقان یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است. مرکز آن شهر ورزقان است. این شهرستان از دو بخش مرکزی و بخش خاروانا تشکیل شده است. جمعیت این شهرستان در سرشماری سال ۱۳۸۵ - ۴۸٫۱۱۲ برآورد شدهاست. این شهرستان از سمت شرق به شهرستان اهر، از سمت غرب به شهرستانهای مرند و شبستر . از سمت شمال به شهرستانهای کلیبر و جلفا و از سمت جنوب به شهرستان تبریز محدود شدهاست. این شهرستان سابقاً یکی از بخشهای شهرستان اهر بودهاست. نام دیگر شهرستان ورزقان ارسباران است و این نام به دلیل واقع شدن بسیاری از جنگلهای ناحیهٔ سرسبز ارسباران در این شهرستان است. امروزه قسمتی از قدیمیترین منطقه قره داغ که به دیزمار ارسباران موسوم است تحت عنوان دیزمار مرکزی "(بخش خاروانا)" تابع این شهرستان میباشد . مركزيت شهرستان ارسباران درشهر ورزقان است. اين شهرستان شامل بخشهاي زير میباشد: الف: بخش مركزی به مركزيت شهر ورزقان مشتمل بر دهستانهای: 1ـ ازومدل شمالی 2ـ ازومدل جنوبی 3ـ بكرآباد 4ـ سينا. ب: بخش خاروانا به مركزيت شهر خاروانا مشتمل بر دهستانهای: 1ـ ارزيل 2ـ جوشبن 3ـ ديزمار مركزی شهرستان هریس شهرستان هریس یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است که از دو بخش مرکزی و خواجه تشکیل شدهاست. مرکز این شهرستان شهر هریس میباشد.
به شهرستان تبریز، از سمت شمال به شهرستانهای اهر و ورزقان و از سمت جنوب به شهرستان بستانآباد محدود شدهاست. از نقاط دیدنی این شهرستان میتوان به آب معدنی اکوزداغی، امامزاده ابواسحاق، دربند هرزهورز، میدان قلعهبوری، چشمهٔ سوقالخان، گورستان مینق، سد پارام، سد ارباطان و روس قلعهسی اشاره کرد. مرغوبترن و معروفترین فرش روستایی آذربایجان در شهرستان هریس بافته میشود.در چند سال اخیر جاده جدیدی ۵ کیلومتر بعد از خواجه راه اصلی اهر _ تبریز را به هریس متصل میکند . جاده قدیمی نیز کماکان دایر است.فاصله هریس تا تبریز حدود ۶۰ کیلومتر است . شهرستان هشترود شهرستان هشترود یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است. مرکز این شهرستان شهر هشترود است. این شهر در جنوب شرقی شهر تبریز واقع شده و ۱۲۰ کیلومتر با آن فاصله دارد. شغل بیشتر ساکنین در گذشه نه چندان دور کشاورزی بوده ولی در سالهای اخیر به دلیل مهاجرت بسیار زیاد به شهرهای تبریز و تهران رونق گذشته در این شهر وجود ندارد. در لغتنامه دهخدا هشترود چنین توصیف میشود:"در مغرب گرمرود و در دامنه ٔ شرقی سهند واقع شده و دارای زمستانهای سخت و تابستانهای معتدل و قراء حاصلخیز متعدد است که به واسطه ٔ شعبات قزل اوزن مانند قرانقو، آق دوغمش و شهری مشروب می شوند و مراتع متعدد دارد که در آنها گله های زیاد نگاه می دارند. مرکز آن سراسکند در کنار یکی از شعب قرانقو واقع شده". شهرستان هشترود از دیرباز به عنوان یکی از مراکز مهم تولید غلات در استان آذربایجان شرقی محسوب می شود. استان آذربایجان شرقی
این استان بزرگترین و پرجمعیتترین استان ناحیهٔ شمال غربی ایران (آذربایجان) محسوب میشود. استان آذربایجان شرقی از سمت شمال به جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، از سمت غرب و جنوب غرب به استان آذربایجان غربی، از سمت شرق به استان اردبیل و از سمت جنوب شرق به استان زنجان محدود شدهاست. این استان دارای آب و هوای سرد کوهستانی بوده و کلّ محدودهٔ استان را کوهها و ارتفاعات تشکیل دادهاند. مساحت استان آذربایجان شرقی، ۴۵٬۴۹۱ کیلومتر مربع است که از این جهت، یازدهمین استان بزرگ ایران محسوب میشود. این استان محل اتصال دو رشته کوه مهم و اصلی کوههای ایران، یعنی البرز و زاگرس است و بلندترین نقطهٔ آن، قلهٔ کوه سهند است. مرکز استان آذربایجان شرقی، کلانشهر تبریز است. از شهرهای مهم و اقماری این استان میتوان به مراغه، مرند، میانه و اهر اشاره کرد. آذربایجان شرقی رتبهٔ اول صادرات غیرنفتی در کشور را داراست. همچنین این استان امنترین و کمجرمترین استان ایران به شمار میرود.
با عرض ادب خدمت کاربران گرامی، این وب سایت در جهت آشنایی بیشتر شما عزیزان با استان آذربایجان شرقی توسط دو نفر از دانشجویان کاردانی رشته IT این استان به عنوان پروژه پایان ترم درس زبان های برنامه نویسی وب، طراحی و تحویل استاد گران قدر مربوطه گردیده است. امید است شما عزیزان هم ایرادها و کمبودها را بخشیده و حتما از طریق یکی از دو آدرس ایمیل زیربا ما درمیان بگذارید.از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید ممنون و متشکریم.
|
||||||||||||||||||||||
|